ترلانترلان، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

دوست داشتنی ما

هفت ماهگی

این روزا که مامانی شروع کردم برم سر کار اصلا وقت نمیکنم برات چیزی بنویسم شرایط بدی دارم خیلی خسته میشم دلمم برات خیلی تنگ میشه اوایلش تو دختر بدی شدی روزا اصلا نمیخابی عصرم که من میومدم نمیتونستم تکون بخورم جیغ میزدی و میخاستی که فقط بغلت کنم خیلی هم شیطون شدی الان قشنگ چها ردست و پا میری روز به روزم سرعتت بیشتر میشه همش میری یه چیزی برمیداری تو دهنت بذاری بیچاره مامان رضوانم خیلی اذیت میشه این ماه یه مسافرت کوچولو هم رفتیم 29 مهر رفتیم تهران خونه خاله فریا خیلی خوب بود خاله رقیه هم اومد اونجا و برات یه پالتوی خوشگل و یه شلوار خوشگلم هدیه گرفتند روز اول خوب بودی روز دوم خیلی اذیت کردی همش نق میزدی و غذا نمیخوردی و شبشم نخابیدی فرداش که...
14 آبان 1393
1